dinsdag 10 november 2015

درگذشت- تن، جان، روان





درگذشت- تن، جان، روان

دانش روز به ما می آموزند که در این جهان هیچ چیز از بین رفتنی نیست و هرچه هست دگرگونی و تغییر شکل و فرم است. هیچ انرژی و نیرویی از بین نرفته و تنها به گونه های دیگر انرژی دگرگون می شود. ماده نیزکه خود گونه ای انرژی یا بهتر بگوییم انرژی انبوه و توده شده است، یا در یک فرآیند واپاشی و یا درهم آمیختگی با دیگر ماده ها دگرگون می شود. بنابراین انسان نیز، که خود توده ی انبوهی از انرژی هاست، که در فرهنگ زرتشتی به نام های تن و جان و روان شناخته می شوند، در چارچوب همین قانون مندی قرار می گیرد زیرا که او نیز بخشی از همین آفرینش است.
آیینی که در دین زرتشتی برای درگذشتگان برگزار می شود با باور به این پدیده ها است:
۱ـ دگرگونی شکل تن
۲ـ از میان رفتن جان
۳ـ ادامه ی هستی روان
می دانیم که پس از رویدادن پدیده ی“ مرگ” که به راستی معنی و مفهوم آن “دگرسانی” یا “زایش دوباره” و یا “ادامه و پیشروی” می باشد، دگرگونی های زیر روی می دهند:
تن : که تشکیل شده است از مقداری گوشت، پوست ، استخوان، رگ، پی و غیره در زمان بسیار کمی پس از مرگ براثر گرما، نَم ، باد و هوا و کارکرد جانوران و حشره ها پوسیده و پلاسیده شده و عناصر آن از هم وامی پاشد و هر عنصری به سرچشمه ی خود بازمی گردد و یا پس از ترکیب شدن با دیگر چیزها، جسم جدیدی را می سازند. ولی به هر روی کوچکترین ذره ای از آن از بین نمی رود و نابود نمی شود.
جان : نیروی جنبش بدن بوده و به سان دیگر نیروها  مانند گرما و برق، آغاز و انجامی دارد. وجود این نیروها از پایه بستگی به دستگاه های تولید کننده ی آنها دارد که اگر آن دستگاه از هم بپاشد، دیگر آن نیرو تولید نمی شود. بدن ما هم همین حالت را دارد و هنگامی که یکی از عضوهای بنیادین آن خراب شده و از کار بیفتد، دیگر نیروی جان تولید نمی شود.
روان : گفتیم که در این جهان هیچ چیز از بین نمی رود. روان انسان نیز در چهار چوب همین قانونمندی اشایی قرار دارد. “ روان ” یک نامگذاری کلی از مجموعه ی نیروها و پدیده هایی است که “ درون انسان” را تشکیل می دهند یعنی “دین یا وجدان”، “بئودا” ، “سروش” و “فروهر” که اینها همه بخش هایی هستند از دو نهاد یا ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه، که از این دو نیرو می توان با عنوان کلی “ آگاهی” نام برد.
پس از رویدادن پدیده ی مرگ، فروهر که از سرچشمه ی خود یعنی اهورامزدا برای راهنمایی و روشن نمودن راه پیشرفت در درون انسان عمل می کرد به سرچشمه ی خود باز می گردد و می ماند “ آگاهی” که “ وجدان” را در خود دارد و این وجدان که به راستی نتیجه و برآیند زندگی انسان است، درجه و پایه ی تکاملی روان را در این هنگام روشن می نماید که همین ، آغازی است برای ادامه ی راه تکاملی آن.
آیینی که زرتشتیان برای بدرود با درگذشتگان انجام می دهند برپایه ی این باور است که بازماندگان می خواهند رفتنِ روانِ درگذشته به پشتیبانی و یاری آنان و با آسودگی بیشتری انجام گیرد.



با سپاس،
هومن 




Geen opmerkingen:

Een reactie posten